رویین تنانی که تاب مستوری نداشتند

مبارزه مسلحانه علیه رژیم پهلوی دوم ابتدا از سوی گروه‌هایی مثل شاخه نظامی حزب توده و فدائیان اسلام به صورت جدی آغاز شد و بعدها در قالب گروه‌هایی مثل فدائیان خلق، مجاهدین خلق، گروه‌های مبارز اسلامی مانند گروه‌هایی چون هیأت‌های مؤتلفه اسلامی، حزب ملل اسلامی و گروه‌های کوچکی مثل ابوذر نهاوند، شیعیان راستین همدان، الله‌ اکبر اصفهان و والفجر زاهدان ادامه یافت.

به دلیل بافت شرقی و سنتی جامعه ایران، مردان در این‌گونه گروه‌ها همانند گروه‌های سیاسی فعالیت پررنگ‌تری داشتند. با این حال پس از آغاز مدرنیزاسیون در اوایل دهه چهل و اصرار حکومت بر فعالیت‌های اجتماعی زنان، حضور دختران و زنان چریک در گروه‌های مخالف حکومت شاه بیشتر شد و تابوی فعالیت سیاسی و نظامی زنان روزبه‌روز بیشتر شکسته شد.

زنان حتی در تشکیل خانه‌های تیمی، حمل اسلحه، بمب‌گذاری و ترور مورد استفاده‌ی گروه‌های مسلح قرار می‌گرفتند. مجاهدین خلق یکی از سازمان‌هایی بود که درخلال فعالیت مسلحانه، به عضوگیری از زنان نیز پرداخت. تا زمانی که مجاهدین خلق در چشم ساواک بزرگ نمی‌نمود، سازمان یک گروه به اصطلاح مذکر” بود یعنی تمام افراد آن را مردان تشکیل می‌دادند. اما پس از حساسیت ساواک نسبت به آنان و دستگیری کادر رهبری سازمان، مجاهدین نیز به عضوگیری از بین زنان روی آوردند. بعدها متوجه شدند که حضور زنان در گروه و سازمان می‌تواند یک پوشش امنیتی باشد؛ چه به منظور پوششی برای مخفی نگه داشتن «خانه‌های تیمی» و چه برای «ارتباطات سازمان». با توجه به حساسیتی که ساواک بر روی مردان داشت، زنان می‌توانستند با استفاده از زنانگی خود هم اهداف سازمان را پیش ببرند و هم حساسیت ساواک را به خود جلب نکنند.

با شروع عضوگیری زنان در سازمان مجاهدین و راه‌یابی آنان به کادرهای مرکزی سازمان، خانه‌های تیمی به منظور فعالیت‌های گروه میزبان آنان شد. راه‌یابی آنان خالی از حاشیه‌سازی نبود و عدم اعتقاد برخی اعضای سازمان به حدود و ضوابط شرعی موجب رواج برخی شایعات در مورد مسائل غیر اخلاقی سازمان شد و طبق برخی اسناد ساواک، این مسائل موجب از هم پاشیدن خانواده‌های برخی از اعضای سازمان شد.[۱] از زنان فعال این سازمان می‌توان به اشرف ربیعی (همسر اول مسعود رجوی که پادگان اشرف بغداد به نام اوست) و مریم قجر عضدانلو (همسر کنونی رجوی) اشاره کرد.

علاوه بر مجاهدین خلق که بخشی از آن‌ها مارکسیست شدند، گروه‌های مبارزاسلامی نیز پذیرای برخی زنان چریک بودند. مرضیه حدیدچی (معروف به طاهره دباغ) از زنان چریک مسلمان بود که سال‌ها به مبارزه علیه حکومت پرداخت و در فلسطین و لبنان مدت‌ها مشغول آموزش نظامی بود. او بارها به‌دست ساواک به شدت مورد شکنجه واقع شد و خود درباره این شکنجه‌ها گفته است سوزن‌هایی که ناخن‌هایمان را می‌شکافتند، سیگارهایی که بدن‌مان را می‌سوزاندند تا خاموش شوند و سیلی‌ها و شلاق‌هایی که مدام بر بدن‌مان می‌زدند هیچ‌کدام مانع حرکت انقلابی ما نشد.»

در میان گروه‌های نظامی مارکسیست و غیر مذهبی نیز زنان به رده‌های مهمی دست یافتند. اشرف دهقانی از زنانی است که به مبارزه مسلحانه در گروه فدائیان خلق روی آورد. مستوره احمدزاده از دیگر زنانی بود که به این گروه پیوست. شایان ذکر است که فعالیت‌های وی به همراه برادر خود وارد فازنظامی گروه شد. فدائیان خلق از گروه‌های مارکسیست بودند که اعتقاد به بسیج توده‌ها و پیاده کردن جنگ‌های چریکی و شهری به منظور برکندن ریشه‌های ظلم داشتند. لازم به ذکر است که بیشترین زنان کشته شده در جریان مبارزات مسلحانه مربوط به همین گروه بوده‌اند. از میان ۳۳ زن کشته شده در مبارزات چریکی، ۲۲ نفر (٪۶۶) از آنان متعلق به گروه فدائیان خلق هستند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بویژه با آغاز جنگ تحمیلی، اگر چه فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی زنان نسبت به دوران پهلوی رشد کمی و کیفی محسوسی پیدا کرده بود، اما سابقه فعالیت‌های چریکی زنان نتوانست جایگاه آنان را در میادین جنگ با عراق پررنگ کند و فعالیت‌های زنان در جریان دفاع مقدس بیشتر محدود به کمک‌رسانی از پشت جبهه‌ها بود. اگر چه در این میان استثناهایی همچون خانم دباغ وجود داشتند که تا رده‌های فرماندهی سپاه ارتقا یافتند. در میان گروه‌های اپوزیسیون پس از انقلاب نیز تغییر خاصی در جایگاه نظامی و چریکی زنان دیده نشده است.

[۱]سید حمید روحانی در جلد سوم «نهضت امام خمینی» به تفضیل به بررسی و بیان این موضوع پرداخته است. ص‌ص ۵۷۰-۵۳۸


این مطلب در چارقد

وقتی زنان هم به خیابان‌ها آمدند


مروری بر نقش تظاهرات‌ها در انقلاب


پس از گسترش اعتراضات و فراگیر شدن انقلاب به تمامی اقشار جامعه و تبدیل شدن نهضت و جنبش به یک انقلاب عمومی، طیف‌های مختلف مردم به صحنه مبارزه وارد شده و در این امر به نوبه خود مشارکت کردند. اعتصاب، مبارزه‌ چریکی، سخنرانی، پخش اعلامیه، تربیت نیروهای حزبی و … از جمله راه‌هایی بود که ملت برای مبارزه با رژیم شاهنشاهی در پیش گرفتند.

 

در این بین، تظاهرات فراگیرترین و عمومی‌ترین روش مبارزه با رژیم پهلوی و رساندن صدای آزادی‌خواهی، قانون‌طلبی و اعتراض به وضعیت کنونی به گوش دولتمردان بود. تظاهرات‌ها و اعتراض‌ها در سالیان منتهی به انقلاب (سال‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷) به اوج خود رسیده بود. تظاهرات ۱۹ دی ۵۶ و چهلم‌های شهدای شهرها، تظاهرات عید فطر ۵۷، کشتار ۱۷ شهریور ۵۷ و تظاهرات‌های تاسوعا و عاشورا ۵۷ را می‌توان از بزرگترین تظاهرات‌های برگزار شده در تاریخ انقلاب به حساب آورد. منابع مختلف تعداد شرکت کنندگان در راهپیمایی اعتراضی روز عاشورا را بالغ بر یک تا چهار میلیون نفر تخمین زده بودند. همچنین تظاهرات در انتقال پیام انقلابیان به گوش حاکمان به مانند دیگر روش‌ها موثر واقع شده بود. ارتشبد فردوست، دوست دیرینه شاه و رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی در خاطرات خود از مشاهده تظاهرات روز عاشورا توسط محمد رضا شاه یاد می‌کند. «شاه پس از مشاهده جمعیت معترض از ازهاری نخست وزیر خود می‌پرسد: «پس فایده ماندن من در این مملکت چیست؟!»[۱]
 
تظاهرات‌های انقلابی به منظور ابراز انزجار نسبت به حاکمیت محدود به قشر خاصی از جامعه نبوده و زنان نیز در این تظاهرات‌ها حضوری فعالانه داشته‌اند. شایان ذکر است که در فرهنگ‌های انقلابی، حذف عنصر زن از صحنه نظر کاری بیهوده و نسنجیده است.
 
بر طبق منابع تاریخی اولین حرکت‌های شرکت گرفته از سوی بانوان به منظور رسیدن به خواسته‌های خود به هنگامه مشروطه و بعد از آن منتهی می‌شود. از اولین مشارکت های آنان در امور سیاسی اجتماعی مربوط به شرکت در تظاهرات های انقلاب مشروطه می‌شود: «نوشته‌اند که در سال ۱۲۸۵ ش که مشروطه خواهان در باغ سفارت بریتانیا متحصن شدند، چندین هزار زن گرد آمدند تا به اعتصاب کنندگان بپیوندند اما مقامات بریتانیایی مداخله کردند و مانع شرکت آن‌ها شدند.»[۲]
 
بانوان با توجه به شرایط زمان، پا به پای مردان و بعضا گامی فراتر از آنان قدم برداشته و می‌دارند. در هنگامه انقلاب، به دلیل شرایط حاکم، فعالیت‌های بانوان در ملا عام محدودتر بود، اما با داغ‌تر شدن تنور انقلاب، آنان نیز به عرصه مبارزات عمومی پیوستند و در اعتراض‌های صورت گرفته به سیاست‌های رژیم، حضوری فعال داشتند. زنان عموما در کنار مردان و به پیروی از آنان به تظاهرات می‌پرداختند، اما اولین اعتراض مستقلشان در شهریور ۵۷ در زنجان برگزار شد.[۳] امام خمینی در مورد نقش زنان پیرامون شرکت در مبارزه انقلابی می‌فرماید: «ما همه در این نهضت سهیم هستیم و شما خانم‌ها سهم بزرگ دارید یعنی آمدن شما خانم‌ها به خیابان‌ها و میدان‌های مبارزه موجب این شد که مردها هم قوه پیدا بکنند، تقویت بشوند روحیه آنها هم با آمدن شما تقویت بشود شما سهم بزرگی را در این نهضت دارید.»

 
اولین تظاهرات مستقل زنان در زنجان-شهریور ۱۳۵۷ (اینجا)

مرحوم حجت الاسلام و المسلمین عمید زنجانی در خاطرات خود از شرکت زنان در راهپیمایی‌های انقلاب و نقش آنان در تظاهرات‌ها اینگونه یاد می‌کند: «در راهپیمایی‌های جنوب تهران زنان نقش خیلی زیادی داشتند و صدای زنان بسیار رساتر از مردان بود.» ایشان همچنین به مسائل مطرح شده پیرامون راهیابی بانوان به عرصه عمومی و شرکت آنان در راهپیمایی‌ها اشاره می‌کند: «خیلی عجیب بود که آن زمان دیگر اشکالات شرعی که بعضی از خشکه مقدسین می‌گرفتند و می‌گفتند که صدای زنان را نباید مردها بشنوند و از این‌جور حرف‌ها خیلی مطرح نبود، یعنی به گوش ما نمی‌رسید و بعدها کم کم این شبهات مطرح شد که آقا مثلاً آمدن زن چطور است؟ بیاید یا نیاید؟ خوب در جواب گفته می‌شد، اگر واقعاً این کار وظیفه است احتیاجی به اجازه شوهر هم ندارد، برای این که انجام وظیفه است و اگر وظیفه نیست شما باید بنشینید اصل مسایل انقلاب را بین خودتان حل کنید و نه ایکه درگیر یک مسأله فرعی باشید که آیا زن می‌تواند در تظاهرات داد بزند یا نه.»[۴]
 
به گواهی عکس‌های و فیلم‌های منتشر شده، زنان شرکت کننده در تظاهرات عمومی دارای طیف بندی مختلف و گوناگونی بودند به گونه‌ای که نمی‌توان شرکت کنندگان را در قالب‌های چون با حجاب یا بی‌حجاب، مذهبی یا غیر مذهبی و … به حساب آورد. از آنجا که مبارزات به منظور رسیدن به جامعه مدنی و تحقق آزادی و رهایی از استعمار و استبداد یک صدا شده بود موجبات همراهی و همکاری گروه‌ها و طیف های مختلف شده بود.
 
 
 
[۱]ظهور و سقوط پهلوی-خاطرات ارتشبد حسین فردوست-انتشارات اطلاعات-ص ص ۵۸۹ و ۵۹۰
[۲]نقش سازمان‌های زنان در انقلاب مشروطه، یشایائی، مجله حقوق زن صفحات ۴۳-۴۶ 
[۳] http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=825775
[۴]خاطرات حجت الاسلام و المسلمین عمید زنجانی، ص ۲۱۳


پ.ن: این نوشته با اندکی تغییر در چارقد