بدون عنوان ۲
جنگیدن هامان پنهانی
غریدن هامان نهانی
و در این سیاهْ شب تاریک
دل من گرفته از این همه غمهای پریشانی
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۰ ساعت 20:52 توسط سید امیر حسین ابطحی
|
جنگیدن هامان پنهانی
غریدن هامان نهانی
و در این سیاهْ شب تاریک
دل من گرفته از این همه غمهای پریشانی
اینجا را به روز میکنم نه برای اینکه کسی مطالبم را بخواند و یا از عواطفم آگاه شود و یا وسیله ای باشد برای ابراز وجود و یا هزار و یک دلیل دیگر. به روز میکنم چون خودم را دوست دارم و دوست ندارم "پسر نادان" باشم. این سفریست که من و ما شروع کردیم برای رسیدن به "پسر دانا". من و ما همه هستیم. من و تویی وجود ندارد. من همان توام و تو همان من، با هم ما را تشکیل میدهیم. پس بهتر است زودتر این کوچ را شروع کنیم. حرکت میکنم همچون مرغ دریایی در هوای طوفانی ساحل.